خاطرات را باید سطل سطل ازچاه زندگی بیرون کشید . . .
خاطرات نه سر دارند و نه ته . . .
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .
میرسند . . . گاهی وسط یک فکر . . .
گاهی وسط یک خیابان . . .
سردت می کنند . . . داغت میکنند . . .
رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . . !!!
خاطرات تمام نمی شوند . . .
همین که یاد ما هستی دمت گرم / همین که مرهم دردی دمت گرم
در این دنیا که مردم بی وفایند / همین که با وفا هستی دمت گرم
می توان از آب و از نان ، و از جان خود حتی گذشت / ممکن اما نیست مجنون بود و از لیلا گذشت
عاشقان را جامه ای پوشیدنی جر چشم نیست / یا ز خیر عشق یا میباید از دنیا گذشت